باران می بارد …

چترم می لنگد

فکر داشتنت بر روی صورتم می ماسد

و تو فصل هاست که چترت بسته است

باران می بارد …

زیر سقف آسمان

من می مانم و …

صدای قدم های تو

و روز های بی خاطره …!!!

 

 



تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, | 1:50 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

 

 

 



تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, | 1:0 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

“سیب”
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 16:57 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران‌ها

تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم

که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 16:38 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

امشب دوباره دلم بی صدا شکست
امشب دلم باز بی صدا شکست
امشب دوباره دلم بی صدا شکست
با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست
تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو
پرواز کرد و چون مرغی رها شکست
یک عمر من شکستم و با درد ساختم
اما کسی نگفت چرا بینوا شکست
ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه
کشتی صبرم از ستم ناخدا شکست
امشب ستاره ها پی دلداری آمدند
اما ز داغ من دلشان تا خدا شکست
باز به داد دلم رسی……..ای کاش
امشب دوباره دلم بی صدا شکست!

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 16:33 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

مادر یعنی زندگی ،
مادر یعنی عشق ،
مادر یعنی مهر ،
مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت  ، اشک میریزه ،
با خنده هات می خنده ،
مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر لبخندت ، زندگی میکنه ،
مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم...
مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی ،
مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صب بالا سرت می شینه و نگرانه ،
مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم ، با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ،
مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مرض بشه یا پیر بشه ، چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه ،
مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری ...
مادر یعنی همه زندگی ...

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 14:5 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

پاییز رنگی نداشت ، اگر درختی نبود

بهار هم ….

من هم، اگر تو ….

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 13:52 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

فقط میتونم بگم یادش بخیر...

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 12:49 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

 

کجایید ای شهیدان جدایی                        بلا جویان دشت کر بلایید

کجایید ای سبکبالان   عاشق                     پرنده تر زمرغان هموایی

کجایی ای امام ورهبرما                             کشی دست نوازش بر سرما

شهیدان نوگل باغ بهشتند                         شهادت نامه را با خون نوشتندرفیقان

رفته اند نوبت به نوبت                               خدایا نوبتم کی خواهد آمد

همه رفتند و تنهامانده ام من                      زخیل عاشقان جا مانده ام من

در باغ شهادت را نبندید                            به ما بیچارگان زان سونخندید

امیر المومنین مولای مردان                        شهادت را نصیب ما بر گردان 

مرا عشق حسین دیوانه کرده                    به گرد شمع خود بر وانه کرد

همه سوی خدا گردیده راهی                     ولی من مانده ام بارو سیاهی

گل نرگس بیا دردم دواکن                           مرا با دیدنت  حاجت را کن

خدا یا تا ظهور دولت یار                             گل پیغمبر ما را نگهدار

 

 



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 10:58 | نویسنده : Lonely boy |

 

 

 

 خدایا من صبورم..

 اما صبوری من چه میداند

 که دلتنگی چیست...

یادگاری از عشقم...!!



تاريخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, | 9:59 | نویسنده : Lonely boy |
صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 15 صفحه بعد